فرشته بیگم ضیایی
بار ها از وجود انواع تبعیض در سیستم دولتی، اداری و حقوقی افغانستان شکایت داشته ایم. بار ها شاهد پامال شدن حقوق مدنی، شهروندی، فردی و اجتماعی خود و امثال خود بوده ایم. بالای عوامل و سبب های تاریخی، سیاسی و اجتماعی این حق تلفی ها و تبعیض در میان خودمان به شکل های مختلف آن گفتیم، نوشتیم و خواندیم. ولی آیا توانستیم این اعتراضات خود را به گوش جامعه جهانی برسانیم؟
آیا توانستیم زمامداران و سیاست مداران فاشیست و طالب پرور افغانستان را مجبور به تمکین در مقابل اعتراضات انسانی خود نماییم؟ آنطوری که شاید و باید نتوانستیم. صدا هایمان پژواکی بود که تنها در گوشهای خودمان منعکس شد. خودمان گفتیم و خودمان شنیدیم. ما ها به دلیل نداشتن تجربه مبارزه های سیستماتیک و فراگیر، آنجا که باید اعتراض میکردیم و صدایمان را بلند میکردیم، سکوت کردیم. سکوتی که قیمت های خیلی گرانی برایش پرداخته و میپردازیم.
سکوتی که نه تنها نسل ما بلکه چندین نسل بعد از ما را نیز در کوره های آدمسوزی اندیشه های طالبانی خاکستر خواهد کرد. سکوتی که آخرین میخ جهالت، فاشیزم و بی عدالتی را بر تابوت آزادی، برابری و روشن نگری میکوبد. سکوتی که حقوق، زبان، هویت و تمام فرا آورده های مدنی و اجتماعی مان را از ما میگیرد. مشکل اعتراضاتی که تاحالا داشتیم در مطرح شدن آن میان خود مان بود نه در مطبوعات جهانی. ما نتوانستیم توجه جامعه جهانی را بخود جلب کنیم.
تجربه ما از اعتراض، فریاد در میان خود و سکوت در بیرون از خود بود. ما بیشتر دنبال عامل بودیم تا عملکرد.
عوامل و پیامد های این گونه تبعیض و سرکوب گری های سیستماتیک سیاسی چه امروز و چه در طول تاریخ روشن است اما راه بیرون رفت ازین گرداب چیست؟ چیگونه میتوانیم ازین گرداب سیاسی که هر روز ما را بیشتر در خود فرو میبرد بیرون بیاییم؟ یکی از عوامل موثر میتواند تیوریزه ساختن و تبدیل کردن افکار فردی به افکار جمعی و پیاده نمودن آن به حرکت ها و اعتراضات مدنی عمومی باشد. برای بوجود آوردن اینگونه حرکت های جمعی هنوز هم دیر نیست. نباید زمان را بیشتر ازین از دست داد. نتیجه کنفرانس دوم بن، ارتباط مستقیم با سرنوشت میلیون ها انسان که مورد تبعیض های جنسی، نژادی، قومی، مذهبی قرار گرفته اند، دارد.
کنفرانس دوم بن سرنوشت میلیونها انسان را بدون اینکه خود تاثیری و یا حقی در تایین و تصمیم گیری آن داشته باشند، رقم میزند. سکوت در مقابل آن سپردن سرنوشت خود بدست انسانهاییست که کمترین دغدغه خاطری برای احیای حقوق مدنی، اجتماعی، شهروندی و سیاسی این چندین میلیون انسان ندارند. انسانهایی که هویت، تاریخ، زبان، کلتور و فرهنگ مان را از ما گرفتند و حتی وجود فزیکی ما را نیز نفی میکنند. من از تمام آنهایی که مخالف این کمیدی سیاسی اند خواهش میکنم به اعتراضات جمعی بپیوندند و نگذارند این پروسه به همین شکل ادامه پیدا کند.
ملت افغانستان برای تیم نا کار آمد و طالب پرور کرزی قیمت گزافی پرداخته است. زمان آن رسیده است که بگوییم نه! بالاتر از سیاهی رنگی نیست!
شبکه ی سرتاسری مردم هزاره