نویسنده: داکتر ثنا نیکپی/ متخصص علوم حقوق و دولت
در افغانستان جنگ های زیاد جریان دارد که اکثر این جنگ ها از طرف استخبارات کشور های خارجی به ویژه پاکستان و انگلیس طرح و به استفاده از دستگاه دولتی رژیم کرزی عملی میگردد. در حالیکه جنگ کوچی ها، جنگ انتحار و ترور، تهاجم فرهنگی و زبانی، جنگ ظلمت و ده ها جنگ معلوم و نامعلوم اعلان شده و اعلان ناشده در افغانستان جریان دارد، حامد کرزی دهل یک “جنگ” دیگر را در افغانستان به صدا درآورد.
اعلان فیصله محکمه اختصاصی مبنی بر سلب صلاحیت ۶۲ وکیل شورای نمایندگان اعلان جنگ رویاروی حامد کرزی با پارلمان و با مردم افغانستان است. این اقدام با اصول حقوق و دولتداری نزدیکی ندارد و یک عمل اوباشانه است.
در باره غیر قانونی بودن محکمه اختصاصی که قرار بود، منحل شناخته شود در مقاله های قبلی نظرات و استلال خود را بیان کرده ام که نمی خواهم تکرار شود. در این نوشته می خواهم فیصله محکمه اختصاصی و پیامد های آن را به مثابه یک رویداد مرتبط با سایر قضایای افغانستان و جهان به کاوش بگیرم.
من فیصله محکمه اختصاصی را فیصله حقوقی نمیدانم و معتقد هستم که این یک تهدیدنامه است. زیرا این محکمه هم از دیدگاه حقوقی و هم از نقطه نظر سیاسی بیشتر جنبه زورگویانه، تهدیدی و دسیسه آمیز را دارد. زیرا این نهاد از جانب حکومت یا افراد مشخص حکومتی ایجاد شده است که بر دسیسه، تقلب و فساد استوار است.
اصلا ایجاد این نهاد یک تقلب و تکرار تقلب است. حامد کرزی با اجرای این دسیسه بزرگ با دیده درایی دوبار دست به تقلب زد. دو بار تقلب یعنی او مخالفینش را یک بار در انتخابات و بار دوم با فیصله محکمه اختصاصی از حق شان محروم کرد. ایجاد محکمه اختصاصی، ادامه فعالیت وی و حالا فیصله اش بر اساس انگیزه های کاملا حساب شده دسیسه آمیز شکل گرفته است که در چهارچوب اقدامات دولت در زمینه سازی برای امضای بی چون و چرای معاهده نظامی خارجی می باشد.
تاسیس پایگاه نظامی امریکا یا انگلیس یا هردو در افغانستان پروسه یی است که درامه های ایجاد و سرنگونی حکومت های دست نشانده مجاهد، طالب و کرزی از پرده های اول، دوم و سوم این تیاتر خونین میباشد. حالا که آرزوی دیرینه بدست آوردن افغانستان و ایجاد پایگاه نظامی در این کشور نزدیک شده است، آنها باید آخرین موانع را از راه این معامله کلان برد ارند.
تشدید فعالیت های تروریستی، تقویت و گسترش عمل انتحاری، ترور افراد سرشناس و جنرالان مجاهدین، جابجا کردن طالبان تربیه شده از طرف انگلیس در ولایات شمال افغانستان از جمله اقداماتی اند که مردم را به فاقه رسانده و پذیرش پایگاه نظامی خارجی را به یک ضرورت حتمی و انکارناپذیر برای مردم افغانستان تبدیل میکنند.
یعنی خارجی ها می خواهند که افغانستان را به حالتی برسانند که مردم آن با عذر و زاری از خارجی ها بخواهند که به پایگاه نظامی شان نیاز دارند. به همین ترتیب پارلمان و سیستم موجود جامعه مدنی افغانستان و درنظرداشت نقش آنها در ایجاد پایگاه نظامی خارجی برای قدرت های مغرور، ضیاع و قت و کسر شان به حساب می آید.
از طرف دیگر امریکا در حل مسایل مهم رآی وکلای دوره اول پارلمان را خریداری میکرد که بعد از این به علت مشکلات داخلی و بحران سیاسی و تحمل مصارف زیاد در پاکستان، امریکا نمی خواهد در افغانستان هم مصارف گزاف را تحمل کند. در نظر است که معاهده تاسیس پایگاه نظامی در افغانستان مانند معاهده دیورند و گندمک از طرف افراد گماشته شده و مطق العنان امضا شود و نقش مردم و نماینده های آن از میان برداشته شود. تا در آینده مردم از این تعهدات آن دور باشند.
زیرا خارجی ها میدانند که امضا کننده های معاهده دیورند و گندمک تا حال محکوم نشده و از طرف همه رژیم ها “احترام” می شوند و عمل آنها از طرف جامعه و دولت تقبیح نمی شود. هیچ رژیم این افراد را به صفت خاین و وطنفروش محاکمه نکرده و هنوز این معاهده ها پابرجا است. به همین دلیل همه علایم نقش نمایندگی مردم را ضربه می زنند و تحت فشار مرگبار قرار میدهند.
حامد کرزی به تحریک مشاوران پاکستانی اش از آی اس آی، یک سیستم ناقص قانونگذاری را برای افغانستان ارائه کرد. او با بهانه بی امنیتی جلو اتنخابات شورا های ولسوالی را گرفت، تا کار تدویر “لویه جرگه” را مطابق مواد قانون اساسی به مشکلات روبرو سازد. حالا با سلب صلاحیت ۶۲ وکیل شورای نمایندگان می خواهد پارلمان افغانستان را هم به یک نهاد ناقص تبدیل کند، تا زمینه را برای ایجاد نهاد های خود سر و غیر قانونی آماده کرده بروز همه علایم و عناصر حاکمیت ملی را نابود کرده، ضابطه های مافیایی را بجای آن مستقر نماید.
شاید قدرت های که افغانستان را در اجرای پلان های بعدی منطقوی و جهانی شان مهم میدانند، به این نتیجه رسیده باشند که دموکراتیزه ساختن افغانستان و نقش دادن به مردم در آینده برای شان درد سر میباشد، آنها نمی توانند با موجودیت سیستم موجود چیز های را که در نظر دارند، عملی کنند. آنها در اشغال کامل افغانستان ایجاد سیستم دولتی را مانند یک تکتیک یا نیرنگ استفاده کردند.
گرداننده های امور افغانستان از اول پلان کرده بودند که دولت را ایجاد کنند تا افراد قدرت طلب را مصروف چوکی و مقام ساخته و در فساد و غارت دارایی عامه غرق کنند تا دست به اقدامات مسلحانه نزنند و به کمک آنها مردم را خلع سلاح کنند. برعکس به بهانه های جنگ و مبارزه با ترورزیزم مخالفین دولت را تجهیز و تقویت کردند.
حالا وقت این دولت پوره شده و وظیفه اش را در خلع سلاح مردم، در نهادینه کردن فساد و در نفاق و خصومت و در تقویت ریشه های بنیادگرایی انجام داده و وقت آن رسیده است که افراد مسلح “مخالف” با یک مارش یک بار دیگر افغانستان را اشغال و همه آثار مدنیت را نابود سازند و با به قدرت آوردن یک گروه بی مسوولیت و گوش بفرمان، افغانستان را به مرکز تقویت و تربیت بنیادگرایی تبدیل کنند. من نمی گویم که این پلان حتمی عملی خواهد شد، ولی اجرای آن رویدست است.
بر مردم افغانستان و بخصوص افراد آگاه و با درد آن است که چطور بتوانند از نابودی مردم، فرهنگ و تاریخ شان جلوگیری کنند.
منبع: کابل پرس | افغانستان پرس
شبکه ی سرتاسری مردم هزاره