مردم آزادهی کشور، نهادهای مدنی، اعضای محترم پارلمان، احزاب سیاسی، رسانهها!
اینکه رویدادها و رویکردهای حاکمیت از چندین سال بدینسو، مسیری جدایِ از ارادهی مردم بهخود گرفته و بهتدریج رو در روی تمامی ارزشهای دموکراتیک بهدست آمده طی ۱۲ سال اخیر قرار گرفته، فساد ناشی از مدیریت ناسالم ادارهی کشور از کنترل خارج گردیده و ناامنیها نهتنها مهار نشده که بهطور روزافزونی افزایش یافتهاند، امری است که تکتک شهروندان این مرز و بوم با آن آشناست.
وقتی این روند وارد فازی گردید که قاتلان مردم و جنایتکارترین تروریستها برادر خطاب گردیدند و حتا مرگ سردمداران قاتل آن را شهید تلقی نمودند، جامعهی ما ظهور یک فاجعه را انتظار میکشید. در چنین وضعیتی بود که ما درنگ را کناری نهادیم و با دقت و تأمل کافی دست به اعتراض جدی زدیم و تحصنی نامحدود را در این نقطه از شهر کابل آغاز کردیم.
در این راه، یاری و مهربانی نهادهای با اعتبار اجتماعی ـ مدنی و اقشار مختلف مردم دلگرمی و خودباوری را در ما تقویت نمود. در کنارش، معدود افراد و جریاناتی هم بودند که لحظهای از سنگاندازی و تخریب دست برنمیداشتند و با این اقدامات خود انتظار زمانی را میکشیدند که ما را افتاده بر زمین ببینند. ما اما بهرغم تمامی اینها، با عزمی صدبرابر به راهمان ادامه دادیم و زیر برف و باران، فرشها و لباسهای تر، تنهای دردآلود و بدنهای بیمار، نمایشی از اراده، ایمان به آزادی و وفاداری به روشهای دموکراتیک ـ مدنی را عملا بهنمایش گذاردیم.
روزی که تحصنمان را آغاز نمودیم حتا برخی از دوستان ما هم به محقق شدن خواستهها و شعارهای عمدهی ما شک داشتند.
انتقاد انسانها و جریانات دموکراتیک ما را وادار به ساعتها بحث و گفتگوی دوستانه با آنها مینمود و در متن این گفتگوها پیوسته تأکید داشتیم که کاملا آگاهیم راه مشکلی را در پیش گرفتهایم، اما بهشدت باورمندیم که تحقق خواستههای ما ناممکن نخواهند بود. ما با تحصن خود عمدتا روی شکستن طلسم حاکم بر فضای عمومی جامعه پافشاری داشتیم. میخواستیم مردم «درکمشترک» خود از دوست و دشمن را از دل بیرون ریزد و با «فریادمشترک»ی آنها را بیان بدارد. میخواستیم تا سپهر خودسانسوری رسانهها شکسته شود و هر آنچه در دل آزادگان است، بیان گردد. رسانهها رسالت خویش را که عصیانی بر زمانهی جور است، بهانجام رسانند. نهادهای مدنی بهجای اینکه همه نگاههایشان را به فندها بدوزند، بیباکانه به نقد «قدرت» و «بیعدالتی» بپردازند.
ارادهی ما بر این بود که قدرتسیاسی فرداها نیز، راه و مرامش روشن باشد و موضعش را نسبت به پدیدهی شوم «تروریزم طالبانی» بیان نماید تا همهچیز در حصار زمان تنگ حکومت کنونی باقی نماند. این امر را با جدیت دنبال نمودیم و یاران خوب مدنی، آن را به متن مباحثات ستادهای انتخاباتی انتقال دادند و در برخی از کمپاینها نیز، زبان انتقادشان را نسبت به رویکرد گنگ و مبهم نامزدان ریاست جمهوری در خصوص مسائل امنیتی و بهویژه جریان تروریستی طالبان گشودند.
خلاصه، ما خواستهها و اندیشههای عادلانهیمان را با حوصله و بردباری، در ۳۲ روز گذشته قطره قطره در این فضا چکاندیم و موجی از نقد بر روند رویدادهای جاری کشور را ایجاد کردیم. حال ما شاهدیم که رسانهها تا حدودی هراس و مصلحتاندیشیهای فردی را از خود تکاندهاند و موضوع تروریست بودن طالبان و همپالگیهایشان را در میزگردهایشان کشانیدهاند و بر صفحات روزنامههایشان چاپ میکنند.
نمایندگان نامزدان انتخاباتی هم از تروریست بودن طالبان طبق تعاریف پذیرفته شدهی بینالمللی سخن میگویند، و اینکه دولت آینده خود را موظف به حفاظت از جان شهروندان و سرکوب نمودن جریانات تروریستی میدانند.
انتخابات بهعنوان «ارزش»ی که روند انتقال مسالمتآمیز قدرت را میسر میسازد، باید با تمامی ویژگیهایش حفظ گردد و بههر قیمتی راهاندازی شود. این است که ما طی صحبتهایی که با نمایندگان نهادهای اجتماعی ـ مدنی، هیأت رسمی پارلمان و اقشار مختلف مردم داشتیم، دست آخر موارد زیر را پذیرفتیم:
۲. انتخابات شفاف و سالم بههر قیمتی باید برگزار گردد و در چنین شرایط حساسی ما با ادامهی تحصن خود نباید سرگردانیای برای مردم در روند انتخابات ایجاد نماییم.
۳. ضمن ابراز سپاس از تلاشهای قاطع و جدی و میانجیگری پارلمان کشور در پیگیری بقیهی خواستههایمان، آن را کاملا میپذیریم.
۴. ما از تمامی نهادهای و فعالان مدنی که در این مدت همیشه یار و پشتیبان ما بوده و نشان دادند که باید در برابر روند طالبانیزه شدن «قدرتسیاسی» کشور ایستادگی نمود، خواهان ایجاد جبههی سراسری مبارزه با طالبان تروریست هستیم که باید از روزهای آینده بهطور مشترک برای شکلدهی به آن، نشستهایی را آغاز نماییم.