نویسنده- داکتر حسین یاسا
ترجمه- انجنیر غلام سخی جاغوری
اعلام نامزدی برای انتخابات ریاست جمهوری از شانزدهم سپتامبر رسماٌ آغاز گردیده است. با این رویداد مهم، افغانستان وارد دوره تعاملات قبل از انتخابات گردید. در هفت ماه آینده، افغانستان به یک نمایش واقعی رسانه ای تبدیل شده و در برابر دید مردم دنیا قرار خواهد گرفت. نامزدان از بر چسپ های سیاسی خاص علیه یک دیگر استفاده خواهد کرد.
در آستانه نامزدی انتخابات، گزارشهایی از شکل گیری ائتلاف ها، و شایعاتی از برگزار نشدن انتخابات نیز خبر میدهند. شاید این از تکتیک های پیچیده خاص سیاسیون افغانستان باشد. شاید انتخابات سال ۲۰۱۴ از انتخابات ۲۰۰۴ و ۲۰۰۹ فرق داشته باشد. در دو انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۰۴ و ۲۰۰۹ تیم حاکم توقع جدی برنده شدن را داشتند. رئیس جمهور در انتخابات سال ۲۰۱۴ حق نامزدی مجدد برای پست ریاست جمهوری را ندارد چون طبق قانون هیچکس نمیتواند برای بار سوم خود را کاندیدا کند.
در این زمان سناریوی انتخابات شامل سه نوع مبارزه است که در یکدیگر تنیده شده است. اولین مبارزه میان شرکای رژیم کابل و آن گروه هایی است که میخواهند رژیم کابل را به زور سرنگون کنند. در راس این گروه ها طالبان قرار دارد.
دومین مبارزه روی خود انتخابات است این مبارزه میان آنهایی که تلاش میکنند تا از مردمی بودن و قانونی بودن انتخابات مطمئن شوند و آنهایی که تلاش میکنند با در اختیار گرفتن کنترل کمیسیون انتخابات از طریق حیله و نیرنگ به پیروزی برسند. این مبارزه میان تیم حاکم و اپوزسیون برای بدست گرفتن پست ریاست جمهوری برای یک دهه آینده صورت میگیرد.
این تحلیل به وضعیت موجود سه نوع مبارزه در آستانه انتخابات روشنی می اندازد.
اولین مبارزه – افراطیت در مقابل سیاست رژیم کابل
آخرین نسل جنگجویان افراطی برای بر اندازی رژیم سیاسی کابل و رد دیدگاه انتخاب رهبر افغانستان از طریق انتخابات، در حال جنگ هستند. معروف ترین گروه مسلح مخالف، طالبان است. در این جنگ، گروه های مختلف مسلح زیر پرچم طالبان با حمایت حلقه های تروریست پرور پاکستانی و بقایای اتحاد بین المللی نظامی القاعده باعث طولانی شدن جنگ در افغانستان شده اند. هر چند در این اواخر نیرو های القاعده در حاشیه رانده شده و کم تر از قبل تاثیر گزار است، اما حزب اسلامی تحت رهبری گلبدین حکمتیار در کنار آنهایی که جنگ را نسبت به صلح ترجیح میدهند می جنگند. دیدگاه طالبان در خصوص حذف رقبایش ار طریق زور روشن است. طالبان به ایدئولوژی شان – سبک زنده گی و تفسیر خاص شان از اسلام باور محکم دارند. آنها به دموکراسی عقیده ندارند. آنها هنوز به حاکمیت خلافت تحت رهبری امیرالمومنین، ملا عمر معروف” باور محکم دارند. آنها متعهد هستند تا رژیم کابل را سرنگون کنند.آنها امید وارند که به عنوان نیروی پیروز پس از خروج نیرو های بین المللی، در افغانستان حکومت کنند.
دومین مبارزه- مبارزه میان آرای شفاف و تقلب
نیرنگ نامزدی به اصطلاح کاندید اجماع- مفکوره ظلمی مدویدیف- محتمل ترین استراتژی اصلی
رئیس جمهور حامد کرزی از زمان سقوط طالبان در سال ۲۰۰۱ تا کنون در افغانستان حکومت میکند. او با حمایت های وسیع و همه جانبه ایالات متحده امریکا و شرکای بین المللی اش، توانست بیش از یک دهه افغانستان را با پیامدهای مثبت و منفی رهبری کند.
از لحاظ عنعنوی کرزی هم مانند حاکم های قبلی علاقه ندارد که از قدرت به مفهوم واقعی کناره گیری کند. او در حال فکر کردن و برنامه ریزی است که چطور به کمک وفا دارانش در ارگ به صورت غیر مستقیم در قدرت باقی بماند. حرکاتش گویای این است که او در دو دوره قبلی انتخاب نشده بلکه او عقیده دارد که حاکمیت بر این کشور جنگ زده و تکه پاره شده حقی است که خداوند برا او عطا کرده است. دو دوره انتخابات گذشته او پر از تقلب بود.
در سال ۲۰۰۹ آرای او در برنده شدن در مرحله اول پر تقلب اعلام شد. بسیار عجیب بود که جامع جهانی در مقابل مهندسی برگه های رای و نتایج انتخابات بطوراسرار آمیز اغماض کرد. خارجی ها غالباً هنوز هم در این فکر است که دموکراسی افغانستان برای بالغ شدن به زمان نیاز دارد اما بر عکس با تقلب انتخابات، کل جریان دموکراسی سازی و دست آورد های دوازده ساله ماموریت بین المللی در افغانستان با خطر جدی مواجه شده است.
تیم ارگ که متشکل از متقلبین با تجربه است هنوز برای تقلب زمینه های زیاد دارد که عبارت است از سیستم انتخاباتی پر عیب و نقص , نبود احصائیه و لیست درست و با اعتبار رای دهنده گان، منابع نا محدود با مدیران طرفدار تیم ارگ و حکومت های محلی , نا امنی و کمیسیون یک هفتگی انتخابات که همه این ها راه های سوء استفاده برای بدست آوردن نتایج مطلوب برای تیم ارگ است. بسیاری ها امیدوار هستند که ارگ کمتر تمایل به تقلب دارد و میگویند در صورتیکه که تیم ارگ مثل ۲۰۰۹ به پیمانه وسیع تقلب کند، دونر های بین المللی از همین حالا اخطار داده اند که هر تلاشی و تقلب سازمان یافته ای که منتج به تغییر در نتایج شمارش آرا شود کمک های آینده دنیا را به افغانستان به خطر مواجه خواهد ساخت. بهر صورت برای اشتراک کنندگان هم همین نکته امیدوارکننده است.
تاکتیک دوم کرزی تجزیه کردن و به دست گرفتن اپوزیسیون است که بیشترین آنها در اتحاد انتخاباتی گرد هم آمده اند. او تلاش می کند که آنها را با رشوه های سیاسی یک به یک از سر راهش بردارد. همزمان از نامزد طرفدارش که چانس برنده شدن داشته باشد حمایت می کند. او چندین کاندید انتخاباتی را در اختیار دارد که برای هر یک از آنها مذاکرات میکند.اما در واقعیت او طرفدار سهم دادن به عناصر اصلی سیاسی اقوام مختلف نیست. در این بازی زیرکانه آقای کرزی هنوز کسی کاندید مشخص شده ارگ را نمی بیند. حلقات دیگری از صاحب نطران به این باور دارند که آقای کرزی و تیم ارگ هنوز روی فرد خاصی در درون ارگ به توافق کلی نرسیده است.
با الاخره مشت کرزی باز خواهد شد آیا او بطرف انتخابات می رود و یا به عوض انتخابات، به دعوت لویه جرگه دست خواهد زد، یا با بزرگ کردن مسائل امنیتی که نمیتواند امنیت انتخابات را تامین کند حالت اضطراری اعلام خواهد کرد و برای این کار او ممکن است حمایت پارلمان را با معامله غیر منصفانه نیز خریداری کند.
سومین مبارزه – اتحاد انتخاباتی در مقابل ارگ
اتحاد انتخاباتی متشکل از دو اتحاد قوی اپوزیسیون است، جبهه ملی افغانستان تحت رهبری احمد ضیا مسعود و ائتلاف ملی افغانستان تحت رهبری عبد الله عبدالله. اتحاد انتخاباتی همچنان شامل سایر بازیگران قوی سیاسی قدرت مثل عطا محمد نور مرد قدرتمند ولایت بلخ در شمال نیز میباشد. رهبران اتحاد انتخاباتی بصورت عمده اعضای اتحاد شمال میباشند که در مقابل اشغال طالبان مقاومت نموده و به امریکا در بر اندازی حکومت طالبان کمک کردند.
در اتحاد انتخاباتی تعداد کمی از پشتون ها نیز شامل میباشند. اما قدرت تعیین کننده در اتحاد انتخاباتی بدست ملیت های تاجک, هزاره و ازبک میباشند. قدرت اتحاد انتخاباتی را احزاب سیاسی با پایه های مردمی تشکیل میدهند. این احزاب عبارت است از جمعیت اسلامی تحت رهبری صلاح الدین ربانی فرزند استاد برهان الدین ربانی بنیان گذار این حزب که در سپتامبر ۲۰۱۱ توسط طالبان شهید شد. حزب سیاسی دیگر با قاعده مردمی، حزب وحدت اسلامی مردم افغانستان به رهبری حاجی محمد محقق مرد قدرتمند هزاره است. جنبش اسلامی تحت رهبری عبد الرشید دوستم از ملیت ازبک در شمال است.
هر چند داکتر عبد الله نامزدی خود را در انتخابات ریاست جمهوری قبل از تشکیل اتحاد انتخاباتی اعلام کرد، اما اکنون او میگوید که در خصوص نامزدی انتخابات ریاست جمهوری، او از تصامیم اتحاد انتخاباتی پیروی خواهد کرد. هیچ کسی دیگر از اتحاد انتخاباتی در مقابل تیم ارگ کاندیداتوری خود را اعلام نکرده است.
تعداد زیادی از مردم به این باور اند که اتحاد انتخاباتی هنوز در برنده شدن انتخابات ریاست جمهوری باور و احساسات کافی ندارند و احتمال این را هم نادیده نمیگیرند که در مسئله تشکیل تیم انتخاباتی با هم توافق نکنند و ار هم جدا شوند . اما بجا خواهد بود تا اعضای اتحاد انتخاباتی ذهنشان را فقط روی انتخابات آینده تمرکز نکنند بل وضیعت پس از خروج نیرو های آیساف، به تهدید و اشغال بعضی مناطق توسط طالبان از طریق زور، آسیب های ناشی از رشد فضای بی اعتمادی در میان عناصر اصلی مقاومت علیه طالبان و چالش های اقتصادی هم متمرکز کنند زیرا بازی حیاتی تا هنوز به مفهوم واقعی آغاز نشده و انتخابات در این راستا مرحله اصلی نیست و فقط یک گام است. چهره های قدرتمند اتحاد انتخاباتی احتمالاً منافع متضاد روی موضوعات مختلف نیز داشته باشند اما راه اساسی مشترک شان یکی است. هیچ یک از آنها به کرزی باور ندارند و همه آنها از بازگشت طالبان هراس دارند.
حقیقت دیگری که نمی شود نا دیده گرفت اینست که، در حالیکه دو چهره مهم اتحاد انتخابات گذشته ریاست جمهوری رای جمع کن های اصلی برای آقای کرزی در سال ۲۰۰۹ بود، او نتوانست آرای ۵۱ فیصد را بدست آورد. کاندید مورد تایید ارگ این بار نمی تواند حتی همان رای آقای کرزی را بدست آورد.
گرچه برخی منتقدین شک دارند که اتحاد انتخاباتی بتوانند در روز های پر جنب و جوش پروسه نامزدی، اتحاد خود را حفظ کننداما با ان هم مبارزه اصلی میان عبد الله عبد الله و هر کسی که کاندید نهایی ارگ باشد صورت خواهد گرفت.
داکتران بدون مرز
این نام به تیم تحت رهبری داکتر زلمی خلیل زاد سفیر امریکا در کابل و عراق، داکتر اشرف غنی احمدزی وزیر قبلی در کابینه علی احمد جلالی، وزیر داخله قبلی و شهروند امریکا, قیوم کرزی برادر بزرگ حامد کرزی اطلاق میشود. همه آنها میخواهند رئیس جمهور آینده افغانستان باشند اما هیچ کدام آنها حمایت مردمی را که در مقابل اتحاد انتخاباتی مقابله کند ندارد. آنها مصروف این هستند که حمایت مردان قدرتمند ملیت های غیر پشتون را بدست آورند و آنها هم مصروف یار گیری از اتحاد انتخاباتی هستند که تا هنوز در این کارموفق نیستند.
حزب حق و عدالت
این حزب تحت رهبری حنیف اتمر وزیر قبلی در کابینه است. در اوایل اعضای این حزب متشکل از منشعبین احزاب بودند اما در حال حاضر این جذب به حدی رشد کرده که باید ان را جدی گرفت اما این رشد بیشتر کیفی بوده تا کمی. بسیاری به این باوراند که این جذب هنوز آن پایه های مردمی که این حزب را در انتخابات به پیروزی برساند ندارد. گرچه آقای اتمر شامل اپوزیسیون است اما او از شامل شدن به اتحادی که تحت رهبری غیر پشتون باشد تا هنوذ خود داری کرده است. او نه شامل ایتلاف ملی است و نه در جبهه ملی. بی میلی حنیف اتمر در پیوستن با اتحاد های اپوزیسیون به خاطر این است که او آرزو دارد تا خودش اپوزیسیون را رهبری کند. او از متحد شدن با اتحاد غیر پشتون ترس دارد که مبادا به خاطر فشردن دست مخالفان طالبان آنها تحریک شوند. این حزب عضو شورای مشورتی ۲۳ حزب سیاسی اپوزیسیون بود که بسیاری آنان اکنون در اتحاد انتخاباتی حضور دارند. آقای اتمر یک سیاست مدار انعطاف پذیر و یک تکنوکرات با استعداد است. او هم امیدوارانه تلاش کرد تا حمایت مردان قدرتمند ملیت های غیر پشتون را بدست آورد. اما تا اکنون موفق نبوده است. او مشکل دیگری هم دارد که کمتر روی آن بحث گردیده. او متعلق به ولایت شرقی (لغمان) است. بزرگان قبایل پشتون های جنوب تمایل ندارند که قدرت از جنوب به شرق انتقال کند، گرچه هر دو پشتون هستند.
حزب سوسیال دموکرات افغانستان(افغان ملت)
این حزب تحت رهبری انورالحق احدی وزیر تجارت در کابینه بر حال است. افغان ملت تاریخ طولانی در سیاست افغانستان دارد این حزب به احساسات قوی پشتونیزم معروف است. اما حزب از پزیرش آن انکار میکند و مدعی است که این حزب برنامه ملی دارد. افغان ملت حمایت خوب در میان پشتون های لیبرال وقشر تحصیل کرده دارد. اما بد شانسی احدی این است که این قشر در حال حاضرنقش اساسی در شکل دادن سیاست پشتون ها ندارد. او هم یکی از نامزدهای احتمالی در انتخابات خواهد بود. از طرف دیگر بدشانسی دیگر آقای احدی این بوده است که آقای کرزی به تجزیه این حزب به جناح های مختلف یگ دقیقه را هم فرو نگزاشته است. خلاصه این حزب نمیتواند به عنوان بازیگر مهم در پروسه انتخابات باشد.
چند حزب و اتحاد دیگر نیز میخواهند در پروسه انتخابات نقش بازی کنند. اما تحلیل گران باور ندارند که این گروه ها نقش مهمی در پروسه انتخابات داشته باشند.
نتیجه گیری
اول: رژیم سیاسی کابل یک رژیم ترکیبی است که در آن هم احزاب سیاسی و هم قدرتمندان محلی یک نقش کلیدی در به حرکت در آوردن حمایت انتخاباتی دارند. با وجود ده سال تلاش که حکومت در محدود ساختن و بد نام کردن احزاب سیاسی کرد و آنها را در درگیری ها مسئول دانست، احزاب سیاسی زنده مانده است. حکومت در تلاش هایش در جهت ایجاد حکومت بدون احزاب سیاسی ناکام ماند.
دوم: رئیس جمهور کرزی تمایل دارد تا پرویز مشرف افغانستان شود اما ارگ ریاست جمهوری در ایجاد یک استراتیژی موفق و با اعتبار هنوز موفق نیست. نه آنها هنوز برای حفظ کرزی در قدرت راه پیدا کرده اند و نه یک کاندید مناسب که بتواند علاقمندی های متفاوت و متضادیکه در سال های اخیر در ارگ جمع شده، با هم حفظ کند. کرزی مثل مشرف یک احساس قوی خود بزرگ بینی دارد و به نظر میرسد که تا آخرین لحظه بهره برداری کند اما مردم و جهان کشف کرده اند که به آقای کرزی مثل مشرف دیگر نیازی نیست.
سوم: تمرکز اصلی آقای کرزی روی شکستن اتحاد انتخاباتی است.اما تمام تلاش هایش در جهت گمراه کردن اعضا اتحاد انتخاباتی تا هنوز ناکام شده است. به نظر میرسد که کرزی به چالش سیاسی سختی مواجه است.
چهارم: برای بعضی بازی گران ارگ , به عقب انداختن انتخابات به عنوان یک راهی که آنها را حتی برای مدت کمی هم که شده در قدرت نگهدارند، بسیار مطلوب است.برخی کشور ها دراین اواخر یکی پی دیگری زنگ خطر را به صدا می آورند که در مناطق پشتون نشین جنوب انتخابات نا ممکن است. اما نیروی محرک در کشور به سوی انتخابات ایجاد شده و دونر های بین المللی افغانستان گفته اند که هر تغییر در برنامه انتخابات برای شان غیر قابل تحمل است. انتخابات خوب نخواهد بود اما از هر جایگزین دیگر بهتر است.
پنجم : محاسبات انتخابات حاکی از این است که در افغانستان واقعاٌ یک رئیس جمهور غیر پشتون پیش بینی میشود. این پیش بینی درست در مقابل فرضیه قرار دارد که میگوید فقط یک پشتون مناسب برای اداره کشور است. آنچه که کرزی از آن هراس دارد این است که در تاریخ آینده پشتون ها بحیث یک شخص ضعیف و بی اعتبار یاد شود که او با این که یک پشتون بود قدرت را با دست خودش به یک شخص از شمال تقدیم کرد البته اگر احتمالاً یک فرد غیر پشتون بحیث رییس جمهور آینده انتخاب شود آن هم نتیجه کارکرد های بد تیم ارگ در حاکمیت خواهد بود.
ششم: دقیقاً بخاطری اینکه برنامه ریزان ارگ نتوانستند تا یک استراتیژی سیاسی قابل قبول برای همه ارایه کند بناًءً خطر بزرگ فساد ومداخله در پروسه انتخاباتی امکان دارد و به دوستان افغانستان توصیه میشود که به این احتمال توجه کنند. اپوزیسیون های قانونی افغانستان هم به این معمای پیچیده مقابل خواهد شدند. استراتیژی سیاسی اپوزیسیون باید در صورت روشن باشد که در صورت دزدی نتایج انتخابات چه خواهند کرد. در افغانستان به بی تفاوتی در مورد مسایل حیاتی هیچ کسی هیچ چیزی پرداخت نمی کند.
داکتر یاسامدیر مسئول روزنامه انگلسی زبان اوتلوک افغانستان و هماهنگ کننده روند مونیخ می باشد.